جاده نخی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

باد می‌وزد. باد سرد و خشک‌. نه از آنها که توی موهای آدم میپیچند و تاب میخورند و بازی میکنند. باد سرد و خشک میوزد. حاوی تکه‌های میکرونی شده‌ی لاستیک و کربن و بنزین نیمسوز شده. ایستاده‌ام منتظر تاکسی تا جاده نخی...ادامه مطلب
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 9:49

بر خلاف بارهای قبل، که توی سرم یک گله گراز شروع میکردند به دویدن و خود را به در و دیوار کوبیدن، برخلاف بارهای قبل که کلافه می‌شدم و بغض خفه‌ام می‌کرد، بر خلاف بارهای قبل که دوست داشتم شلیک کنم به مغزم جاده نخی...ادامه مطلب
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 9:49


نمیدانستیم عشق چیست، کیستیم، و او کیست. ایضا نمیدانستیم چه میخواهیم و چه میخواهد. این اگر تمام مشکل نه، ستون فقزات مشکل بود.

جاده نخی...
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 9:49

چندوقت پیش بود،شناسنامه و کارت ملی و پاسپورتم رو یکجا گم کردم.هر چی بیشتر میگشتم و پیدا نمیکردم کلافه تر میشدم.چون وقتی هیچکدومشون نباشه هیچ سندی نیست که بخوای باهاش النثنی باقی رو سفارش بدی.ترس بیجای جاده نخی...ادامه مطلب
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 22:20

از صبح که پاشدم،غم در احمقانه ترین وجه ممکن داره سنگینی میکنه.نشاط ملاعبت محمد و بچه ها هم چیزیو تغییر نمیده.یه تیکه کاموا شده تو گلو.دیدن بعضی ها،اوضاعو دشوار تر میکنه.شنیدن بعضی قطعه ها کار رو پیچیده میکنه.تاحالا کسی سر حقوق دریاها گریه کرده؟

جاده نخی...
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 63 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 22:20

مینویسم و برایش(ان) جدا جدا میفرستم.کاش میشد داخل آن کانال کوفتی میگذاشتم و همه طبق معمول میگذاشتند پای اینکه یک متن خلاقانه است مثلا و لایک میدادند.البته که میدانیم تمام شاید نه ولی اغلب از روی رو در جاده نخی...ادامه مطلب
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 22:20

دیدمش هر بار با یک اخم که ساختگی نبود و یک سلام خشک و هیچ‌.دور شدم.کمی باز دورتر.پیامک دادم:مشکلی هست؟ده دقیقه صبر کردم.نه اینکه صبر.رفتم و کتاب خریدم.تمام که شد ده دقیقه تمام شده بود.پیام دادم:پس هست جاده نخی...ادامه مطلب
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 77 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 22:20

حالا بر روی صندلی کتابخانه نشسته.خیره به برگه های کپی شده‌ی جزوه.شاید درگیر تا خوردن برگه ها موقع ورق زدن بخاطر کوچک بودن سیمی که جزوه را با ان سیمی کرده اند.شاید در فکر چیزهای مهمتر.سر مارکرش باز است جاده نخی...ادامه مطلب
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 22:20

یه سکندری میخورم.رویاهام با سرعت ازم دور میشن.دست کم میفته ده قدم جلو تر.د اخه سید.توی چنگم بود.دست میانداختم پیرهنش رو میگرفتم.شدم مثل بچگیا که دنبال قاصدکی که وسط ارزو کردن باد میزد بهش و هرچی میدویدم یکی عقب تر بودم.حالا انگار خود رویاهام.نه سیدجان...نمیشه غصه نخورد...وقتی پرزاش میخوره به پوستت دیگه بعدش نمیشه غصه نخورد.یادته وقتی بچه بودیم و من میباختم ول میکردم بازیو؟باخته‌م من سید!دلم میخواد ول کنم این بازیو...

جاده نخی...
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 22:20


آنلاین است.
می‌روم عکسش را نگاه کنم
نگاه کنم تا لااقل کمی به ارامش برسم.
نمیرسم.
میانهء راه دور میزنم و برمیگردم.

ریخته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۶ساعت 21:55 توسط کافه چی|

جاده نخی...
ما را در سایت جاده نخی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bloodsmello بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 3:39